جدول جو
جدول جو

معنی ده پنجی - جستجوی لغت در جدول جو

ده پنجی
(دَهْ پَ)
ده پنج. زر ناسره و غیرخالص که ده دینار آن پنج دینار باشد و بر این قیاس زر دهدهی یعنی زر سره و خالص. (انجمن آرا) (آنندراج). زر کم عیار بسیار غش. (غیاث). زر قلب و ناسره. (از برهان). زر و سیمی که نصف آن (یعنی از هر ده حصه پنج حصه) فلزی دیگر باشد. (یادداشت مؤلف) :
با من آن شد که در سخن سنجی
دهدهی زر دهم نه ده پنجی.
نظامی.
در ترازوی آسمان سنجی
بازجستند سیم ده پنجی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ده پنجی
زر وسیمی که نصف آن با فلز دیگر مخلوط باشد زر قلب و ناسره
تصویری از ده پنجی
تصویر ده پنجی
فرهنگ لغت هوشیار
ده پنجی
((دَ پَ))
زر و سیمی که نصف آن با فلز دیگر مخلوط باشد
تصویری از ده پنجی
تصویر ده پنجی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ده پنج
تصویر ده پنج
زر یا سیم که نیمی از آن از فلز پست و ارزان مانند مس باشد، سیم یا زر قلب و ناسره، مسکوک که فقط پنج دهم آن زر خالص باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زر ده پنجی
تصویر زر ده پنجی
طلا که نیمی از آن فلز دیگر باشد، مسکوک که فقط پنج دهم آن زر خالص باشد
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ)
دهی است از دهستان بنوار ناظر بخش شوش شهرستان دزفول. واقع در 18هزارگزی شمال شوش دارای 600 تن سکنه است. آب آن از رود خانه دز تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ گُ)
دهی است از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان ارومیه. واقع در 13هزارگزی اشنویه. آب آن از دره و چشمه تأمین می شود. سکنۀ آن 261 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی جنوب نیشابور. دارای 105 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ نَ)
دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار. واقع در 42هزارگزی باختری ششتمد. دارای 165 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. شغل اهالی: کرباس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دو ترکه، سواری دو نفره
فرهنگ گویش مازندرانی